درباره دانیال در لانه شیر (داستان حضرت دانیال (ع))
سالها پیش در سرزمینی بسیار وسیع به نام "بابل" پادشاهی به نام "داریوش" زندگی میکرد. او در حدود صد و بیست حاکم و فرماندار به نقاط مختلف سرزمینش فرستاده بود تا به کارها و امور مختلف مردم رسیدگی کنند. یکی از آن فرمانداران، مردی به نام "دانیال" و پیامبر برگزیدۀ خدا بود. او ماموری بسیار لایق و حاکمی بسیار حقشناس بود و هیچگاه به فکر خیانت به داریوش نبود. داریوش که کاردانی و لیاقت دانیال را دیده بود، تصمیم گرفت فرمانداری کل سرزمینش را به او بسپارد. حاکمان و فرمانداران دیگر زمانی که از این خبر اطلاع یافتند، از روی حسادت نقشهای به اتفاق یکدیگر کشیدند. آنها میخواستند دانیال را در چشم داریوش مردی بیلیاقت جلوه دهند تا داریوش را از تصمیم خود منصرف کنند اما موفق نشدند.