
راهبی که فِراریاش را فروخت
نسخه الکترونیک راهبی که فِراریاش را فروخت به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره راهبی که فِراریاش را فروخت
درست در وسط دادگاهی مملو از جمعیت بر زمین افتاد. یکی از برجستهترین وکلای مدافع این کشور بود. همچنین مردی بود که نه فقط به خاطر ظاهر آراستهاش در آن کت و شلوار ایتالیایی سه هزار دلاری بلکه همچنین، به واسطهی پیروزیهای پیدرپی حقوقیاش معروف بود. به آرامی آنجا ایستاده بودم و به خاطر شوک حاصله از صحنهای که اندکی پیش شاهد آن بودم، دست و پایم کرخت شده بود. جولیان منتل بزرگ هماکنون مانند یک قربانی به نظر میرسید که همچون کودکی درمانده بر روی زمین به خود میپیچید، میلرزید، اندامش به رعشه افتاده بود و مانند یک بیمار روانی، عرق میریخت. از آن لحظه به بعد، همه چیز با حرکت آهسته به نظر میرسید. مشاور حقوقی او جیغ کشید: «وای! جولیان غش کرده!»، و با احساسی فراوان، تصویری شفاف از آنچه مشهود بود، به ما ارائه داد. قاضی ظاهرا دستپاچه بود و فوراً، با تلفن محرمانهای که برای مواقع اضطراری در کنار میزش نصب شده بود، زیر لب چیزی زمزمه کرد. من هم فقط آنجا ایستاده بودم، خیره و گیج. ای پیرمرد احمق، خواهش میکنم نمیر، برای تو مردن خیلی زود است، تو مستحق اینگونه مردن نیستی. ناظر دادگاه که مانند یک مومیایی ایستاده، خشکش زده بود، سریع وارد عمل شد و شروع کرد به تنفس مصنوعی دادن به قهرمان وکالت که نقش بر زمین شده بود. مشاور حقوقی هم کنار او بود. گیسوان بلند مجعد و بلوندش روی صورت قرمز یاقوتی رنگ جولیان ریخته بود و با مهربانی، کلماتی برای دلداری دادن به او بیان میکرد ولی او مطمئناً قادر به شنیدنشان نبود... -از متن کتاب-
نظرات کاربران درباره راهبی که فِراریاش را فروخت