
معجزهی رنگها
نسخه PDF
نسخه الکترونیک معجزهی رنگها به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره معجزهی رنگها
وایولت همیشه تنها و ساکت بود. او دلش برای خانهشان تنگ شده بود. روزی از روزها، یک کاغذ قرمز آبنبات جلوی پایش افتاد. وایولت آن را برداشت و گذاشت توی کولهپشتیاش. هنوز هم شهر پر بود از کاغذهای رنگیرنگی. تازه، کلی هم برگهای خوشرنگ اینجا و آنجا پخشوپلا بود. با اینهمه رنگ قرار بود چه معجزهای اتفاق بیفتد؟
نظرات کاربران درباره معجزهی رنگها