"اما وودهاوس" دختر زیبا، باهوش و ثروتمندی بود که بیست سال از عمرش گذشته بود و در تمام دوران زندگیاش خیلی کم ناراحتی و رنج دیده بود. پدر او یک نجیبزاده ثروتمند بود که خیلی به دخترش علاقه داشت و تمام خواستههایش را برآورده میساخت. مادرش سالها قبل فوت شده و بهوسیله یک معلم سرخانه عالی تعلیم و تربیتشده بود. با اینکه "اما" دیگر بزرگ شده بود هنوز میستیلور بیشتر بهعنوان یک دوست تا معلم سرخانه در منزل آنان باقیمانده بود. بعد از مدتی میستیلور به ازدواج آقای ویستون که نجیبزادهای از همان روستای"هایبری" بود در میآید.