روزی «گیو» و «گودرز» و «طوس» در شکارگاهی نزدیک توران، دختری از خویشان «گرسیو» را مییابند و او را با خود به نزد «کیکاوس» میبرند و کیکاوس او را به همسری خود درمیآورد. از ازدواج آن دو با یکدیگر پسری با نام «سیاوش» متولد میشود. سیاوش پس از تولد نزد «رستم» پرورش مییابد. در این حال «سودابه» همسر دیگر کیکاوس دلباخته سیاوش شده، اما سیاوش به خواهش او تن در نمیدهد و سودابه نزد کیکاوس او را به ناپاکی متهم میکند. سیاوش به فرمان کیکاوس برای اثبات بیگناهی خویش از آتش عبور کرده و از آن سالم بیرون میآید. سیاوش بعدها شهری با نام سیاوشگرد ساخت و همانجا مسکن گزید و سرانجام به وسیله «افراسیاب» از پای درآمد. کشته شدن سیاوش مایه جنگهای بسیار میان ایران و توران گردید. در کتاب حاضر «سیاوش و سودابه» با اقتباسی از شاهنامه فردوسی به نثر برگردانده شده است.