همه چیز برای یک پیوند اماده است. یک عروسی شاد در یک جزیره دامادبسیار خوش تیپ و جذاب است، او یک ستاره تلویزیونی در حال ظهور است و عروس باهوش و بلند پرواز و ناشر مجلهای موفق است. همه چیز بینقص برنامهریزی شده تا عروس و داماد مراسمشان را در جزیرهای در ایرلند برگزار کنند. ناگهان برقها قطع میشود. همه چیز بلافاصله در تاریکی فرو رفت. گروه موسیقی اجرایشان را متوقف کردند. مهمانان عروسی، زیر چادر بزرگ جیغ میکشند و به یکدیگر چنگ میاندازند. نور شمعهای روی میز، فقط بر سراسیمگی موجود میافزاید و سایهها را روی دیوارههای برزنتی چادر پرت میکند. دیدن مهمانان و شنیدن حرفهایشان غیرممکن است و بالاتر از همهٔ اینها، باد نیز دیوانهوار شروع به وزیدن کرده است.
اتفاقی شوم پیش آمده است، چه کسی میخواهد این ازدواج را خراب کند؟ چیزی که به نظر طبیعی یا یک خرابکاری به نظر میآمد با پیدا شدن یک جسد به یک معمای بزرگ تبدیل میشود.