روزی روزگاری توی یک گوشه از دنیا، شهری به اسم واشینگتن وجود داشت که بزرگترین و پرجمعیتترین شهر قارهی آمریکا بود.
اما یک روز اهالی اونجا تصمیم گرفتن تا برای مدتی به سیارهی دیگهای مهاجرت کنن،چون محل زندگیشون درحال ساخت و ساز بود و جایی برای موندن نداشتن.
نسیم، تنها اقتاپوس بنفش رنگ توی دنیا بود که به همراه دوستهاش، دَنی میمونه و لِکسی مارِ در واشنگتن زندگی میکرد و حالا داشت برای رفتن آماده میشد.
اون برای این کار، اول همهی لباسهای سیاهش رو به طور منظم توی چمدونش چید.
بعد تمام عکسهای دسته جمعی خانوادگی اش رو با دقت روی لباسها قرار داد و درآخر هم هرطور که بود، توپ بسکتبال رو به همراه ماکت زمین بازی، توی چمدونش گذاشت.