جان رید پسر کشاورزی ثروتمند بود. آنها مالک مزرعه بزرگی بودند و جان تنها پسر خانواده بود. پدرش او را به مدرسه تیوِرتون در جنوب غرب انگلستان فرستاده بود که مدرسهای معروف بود. وقتی جان دوازده سال داشت، روزی همراه دوستش از مدرسه خارج شد و تعداد زیادی اسب را دیدند که طلا حمل میکردند و چندین سرباز از این محموله محافظت میکردند زیرا راهزنی به نام تام فاگوس در آن منطقه زندگی میکرد. در همان حال که جان و دوستش سربازها را تماشا میکردند، مرد دیگری سوار بر اسب درحالیکه اسب دیگری را پشت سرش میکشید، از راه رسید و سراغ جان رید را از دیگر بچههای مدرسه گرفت.