در پنجاه سال اخیر در باب روشنفکری و کار و بار روشنفکران بسیار گفته و نوشتهاند؛ بعضی از این نوشتهها گزارش پژوهش است و در بعضی دیگر روشنفکری نقد شده است. این دفتر کمتر صورت گزارش دارد و بیشتر متضمّن نقد و نقادی است، اما در این نقد و نقادی غرض مخالفت و موافقت و ذکر حُسن و عیب نبوده است. اینکه روشنفکران خدمت کردهاند یا خیانت یک بحث است و درک و بیان تاریخ پدید آمدن روشنفکری و امکانها و تواناییهای روشنفکران و مقام و اثر ایشان در تاریخ بحث دیگر است. من کاری به خدمت و خیانت روشنفکران نداشتهام و حتی به اغراض و مقاصد سیاسی آنان به قصد صدور حکم و تحسین و تقبیح نپرداختهام. این نوشته در حقیقت گزارش پدید آمدن روشنفکری و ظهور روشنفکران در مرز میان تفکر و ادب و هنر از یک سو و سیاست از سوی دیگر ــ و احیانا در قلمرو پراکسیس مارکس ــ و چگونگی ادای وظیفه روشنفکری و افول و پایان یافتن تاریخ آن است. پیداست که در شرح تاریخ روشنفکری تفاوتی میان اروپا و آمریکای متجدّد و کشورهایی که تجدّد را از اروپا اخذ کردهاند وجود دارد، این دو صورت روشنفکری لااقل در ظهور و از حیث عملکرد تفاوتها دارند. در فصول این اثر به این تفاوت کم و بیش توجه شده است.