- متن پشت جلد:
خانمهای عزیز، در هرکجای این جهان که هستید، اگر قلبتان شکسته و احساس ناراحتی و ترس میکنید، خوش آمدید. ما یک صندلی خالی برایتان نگه داشتهایم. شما دقیقاً مثل خودِ ما هستید. ما شما را همانطور که هستید دوست داریم. هنوز هم میتوانید اراده کنید که تغییر کنید و بهتر شوید. موضوعی هست که از آن کاملاً مطمئنم: وقتی زنی مصمم باشد زندگیاش را تغییر دهد، وقتی به خودش توجه کند و به چیزی فکر کند که بعد از تغییر به آن تبدیل میشود، آنگاه دیگر نمیتوان او را متوقف کرد. و دیگر اینکه، خوانندۀ عزیز، این زن شما هستید. من به شما افتخار میکنم… هم بهاینخاطر که مصمم هستید خودتان را بهتر بشناسید و هم بهخاطر اینکه اگر شروع کنید به شناختِ بیشترِ خودتان، آنگاه از این راهکارهای جدید بهرۀ بیشتری میبرید. این راهکارها موجب میشوند حس بهتری به خودتان داشته باشید و درنتیجه انسانی خواهید بود که تغییر کرده است.
- بخشی از کتاب:
چطور این مشکل را حل کنیم؟
عادت به انزواطلبی و پنهان شدن را به سختی میتوان تغییر داد. کمک گرفتن از دیگران روحیهای انتقادپذیر میخواهد. انتقادپذیر بودن ترسناک است؛ خیلی هم ترسناک است. شاید ما را پس بزنند یا خواستهمان را نپذیرند. شاید قضاوت شویم یا مورد انتقاد قرار بگیریم. گاهی وقتی انتقاد میکنند ساکت هستند، اما ما حس میکنیم… میفهمیم.
ساده بگویم، شاید نتوانیم آنچه را میخواهیم از دیگران بگیریم. خطرناک است. قلبمان را نشانه میگیرد. پس ساکت میمانیم. همچنین، همان طور که راشل در داستانش گفت، ما به زبان آوردن درد و رنج هایمان را ضعف میدانیم. وقتی با او صحبت کردم متوجه عقیدهاش شدم؛ به باور او مردمی که مشکلاتشان را به شکلی احساسی با دیگران مطرح میکنند همیشه پس زده میشوند. او به خاطر مشکلاتش اول خودش را مورد انتقاد شدید قرار داد، بعد به راحتی مردم را سرزنش کرد چون فکر میکرد این مشکل به آنها هم مربوط میشود.