این اثر روایتی است از سالها جادهگردیهای کرواکِ جوان در امریکای پس از جنگ؛ بداههای پُر از تفصیل به تأثیر از بداههنوازیهای عصر طلایی ساکسوفونیستهای جز و باپ اواسط قرن بیستم. کرواک، که به لطف بورسیهی تیم فوتبال دانشگاه کلمبیا پا به دانشگاه گذاشته بود، خیلی زود در آنجا با آلن گینزبرگ آشنا میشود ولی برخلاف او، چند صباحی بعد، دانشگاه را ترک میکند تا دور از آکادمیسینها، به قول خودش، به کشف عروض بداههی باپ نایل شود؛ سبکی روایی با تأکید بر فاصلهگذاریهای نَفَسوار ذهن با جملهبندیهایی بلند و آهنگین و تأخیر در نتیجهگیری.