در جلد اول کتاب اوراکل خواندیم که مهراد صباغ، تاجری مشهور و موفق است. اما کمی نمیگذرد که به سربهنیست کردن همکارش، الیاس، متهم میشود. او قبل از اینکه دستگیر شود، فرار میکند تا بتواند مدرکی برای بیگناهی خود پیدا کند...
مارال که چندماه قبلتر به اجبار با مهراد ازدواج کرده است، او را تعقیب میکند. او میخواهد با تعقیب مهراد و تهدید او به افشای محل اختفایش، او را مجبور به طلاق کند اما دقیقا لحظهای که مارال فکر میکند موفق شده و نقشهاش عملی شده است، مهراد متوجه او میشود و او را زندانی میکند. حال باید دید که آیا مارال موفق میشود از مهراد جدا شود؟ آیا مارال مهراد را لو میدهد؟ مهراد میتواند بیگناهیاش را اثبات کند؟ اصلا آیا مهراد بیگناه است؟ اگر دوست دارید پاسخ تمام این پرسشها را پیدا کنید، کتاب اوراکل؛ جلد دوم را بخوانید.