هیزم واژگان
آتشی میافروزم
از هیزم واژگان
بلکه
گرم شود دلم
در این
زمهریر استخوان سوز تنهایی
واژگانی مهربان که روزی
از سر تدبیر
در صندوقچهی دلم
نهان کرده بودم
برای روزگارانِ بیتو
شاید آن روز
که از ته دل میخندیدیم
نمیدانستی که چقدر
گرانبهایند
واژگانی که
از لبان تو
میتراود.