اواخر ماه مِی، جک دوربی فیلد، دورهگرد و دائمالخمر دهکدهٔ مارلوت، توسط یک شخص محلی مطلع میشود که وی از نوادگان خانوادهٔ قدیمی و شوالیهای دِبِرویل است. او به محض رسیدن به خانه، خبر را به همسرش می رساند که «ما بهعنوان بزرگترین نجیبزاده در کل کشور شناخته شدهایم.» در همین حال از ذهن همسرش میگذرد که بانوی ثروتمندی بنام استوک دِبِرویل در همسایگی شهر ترانتریج زندگی میکند و تمام فکرش درگیر پول وثروت میشود.