"ژل دلوز" به همراه فوکو و دریدا از متفکران مطرح فرانسه در عصر حاضر به شمار میآید (وی از دانشمندان برجسته فرانسه پس از جنگ جهانی است). "ابتدای کارش، پژوهش تاریخی درباره فلاسفهای بود که جملگی خارج از سنت اروپایی، اندیشیده و قلم زده بودند. پس از این بررسیهای تاریخی بد که دلوز به کار نگارش آنتی اودیپ و هزار فلات پرداخت. همکار و هماندیش او در این دو کتاب برجسته، فلیکس گوتاری، یکی از روانکاوان رادیکال فرانسه بود. دلوز که بیشک یکی از چهرههای درخشان اندیشه پستمدرن است خود را فیلسوفی تجربهگرا میدانست و عمده کارهای فلسفی خود را در پناه مفاهیمی چون چندگانگی، ناهمسانی، قلمروزدایی، بازقلمروسازی و میل عرضه میکرد..... گستره پژوهشهای او چنان وسیع است که او را گاه به ملاحظه جامعه، خلاقیت و سوبژکتیویته میکشاند و گاه به ادبیات، روانکاوی و هنرهایی چون سینما و نقاشی.... در نوشتههای دلوز نمیتوان چیزی درباره ماکیاولی، هابز، لاک، یا روسو یافت و حتی هنگامی که درباره فلاسفهای چون اسپینوزا وکانت قلم زده که خود، آنها را متفکرین سیاسی میداند باز خود را درگیر نوشتههای سیاسی آنها نمیکند. دلوز به مسائلی چون ماهیت عدالت، آزادی یا دموکراسی روی نمیکند و رویکرد او به اصول توجهات روالمند از این هم کمتر است". در این کتاب سعی شده اندیشههای دلوز بررسی و تبیین شود.