نوشتهی حاضر مجموعهایست که به دست چندتن از محققان و متفکرین برجستهی تئوری سیاسی گردآوری شده است. چارچوب مباحث عمدتاً ساختارشکن و رادیکال است. تحولات سیاست در غرب و ظهور مکاتب نولیبرال و نومحافظهکار و مبانی فکری و نحوهی پیشبرد اهداف این مکاتب در عمل، با دیدی ساختارشکنانه مورد مطالعه قرار میگیرد. بدین لحاظ مجموعهای مفید است برای آشنایی با آخرین تفکرات در این رشته از علوم.
این مجموعه به بهانهی بحران آوارگی در سال ۲۰۱۶ که طی آن میلیونها انسان بر اثر آتشِ جنگهای خانمانسوز در سوریه و عراق و افغانستان در بدترین شرایط ممکن به سوی اروپا سرازیر شدند نوشته شده است. شرایطی که نمونهی آن بعد از دوران دو جنگ جهانی دیده نشده بود. بنابراین موضوع آن در وهلهی اول شرایط و حقوق آوارگان جنگ و پناهجویان و سایر انسانهای بیخانمان است. سازمانها و اسناد متعدد حقوق بشری متأسفانه کمک چندانی به وضعیت میلیونها آواره و بیخانمان در جهان نکرده است. در واقع تعداد اینها هرساله رو به فزونی است. بنا بر آمار کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان، تعداد آوارگان و بیخانمانها از ۶۵ میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ میلادی به ۵ /۶۸ میلیون در ۲۰۱۸ رسیده است. از این میان ۵/ ۲۸ میلیون آواره و پناهجو هستند و ۴۰ میلیون در کشور خود بیخانمان شدهاند. در نتیجه، کفایت حقوق بشر در وضعیت فعلی جهان در خصوص معضلات عظیم میلیونها انسانِ آواره پرسش مهم این مجموعه است. در عین حال، مفهوم «بیحقی» به معنای محرومیت از حقوق انسانی تا اندازهای که افراد از کلیهی حقوق انسانی محروم شده و به بیحقی مطلق میانجامد از موضوعات مهمِ طرح شده در این مجموعه است. هراندازه نیات نیک در ورای نظام حقوق بشر باشد، هنوز این رشته در چارچوب توافقات بینالمللی عمل میکند و دولتها داور نهایی هستند، هم در به رسمیت شناختن حقوق جدید برای انسانها و هم در ایجاد زمینه برای تحقق آن حقوق و فراهم ساختن ضمانت اجرایی برای آن.