در رازنای جهان روشن شده است که باور دینی و بویژه عرفانی هیچ گاه نیازی به خردورزی نداشته است. توده ی مردم با احساسات خود می گروند نه با خرد. خرد مایه ی پرهیز، سنجش و برگزیدن از هر مجموعه ای است، ایمان مجموعه را بی کم و کاست و یکجا می پذیرد و بخش هایی از آن را در پناه فراروی، اعجاز و نیروئی برتر از واقعیت، که با احساس انسان بازی می کند، در سایه ی خشنودی و خودواسپاری می پذیرد و آن را درست می شمارد. این پدیده بیش از همه چیز در اعجاز دیده می شود. کارهای غیر عادی دشمنان و جادوگران و اعجاز، ناتوان و تسلیم کردن، خرسند یا خشنود کردن پیرو نه مجاب کردن اوست.