ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتوگو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم…
کتاب «حافظ، از نگاهی دیگر» اثر «علی حصوری» گفتمانی نو در حوزهی حافظشناسی است که بسیار برای علاقهمندان به کتابهای شعر و ادبیات کهن خواندنی و دلنشین است. این اثر در ابتدا زندگینامهی حافظ را مرور میکند و دربارهی مضمونهای اشعار این شاعر بزرگ صحبت میکند. «علی حصوری» در این اثر تفاوت تصوف و عرفان را بررسی و دربارهی سبکشناسی زبان و اشعار حافظ اطلاعات کاملی ارائه میکند. این اثر اشعار جوانی تا پیری حافظ را کنکاش میکند و دگرگونی اندیشهی شاعر را نشان میدهد. «علی حصوری» در این کتاب از غزلهای حافظ از روی چاپ قزوینی، پژمان و بهندرت از روی غزلهایی که در شرح سودی آمده استفاده کرده است. او در چندین فصل که عبارتاند از متنشناسی حافظ، سرودههای جوانی، سرودههای میانسالی، سرودههای پیری، پیزندی تاریخوار بر ساقینامه، عرفان و حافظ، حافظ و عبیدف حافظ سرکش، موسیقی شعر حافظ و پایان کار حافظ زوایا و ابعاد گوناگون اشعار این شاعر را بررسی میکند و اطلاعات مفیدی را در اختیار قرار میدهد.
بازآی و دلتنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سر حلقه رندان جهان باش
دلدار که گفتا به توام دلنگران است
گو میرسم اینک بهسلامت نگران باش
خون شد دلم از حسرت آن لعل روانبخش
ای درج محبت به همان مهر و نشان باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس میکندش جام جهانبین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش
کتاب «حافظ، از نگاهی دیگر» اثر «علی حصوری» را انتشارات چشمه سال 1387 منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این اثر در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «علی حصوری» زبانشناس ایرانی است که در حال حاضر در سوئد زندگی میکند. او سالها درزمینهی ادبیات و شعر فارسی فعالیت کرده و کتاب و مقالاتی در این رابطه منتشر کرده است.
«شمسالدین محمد حافظ شیرازی» ملقب به لِسانُالْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُالْعُرَفا و ناظِمُالاُولیاء از بزرگترین شاعران قرن هشتم هجری و از سخنوران نامدار جهان است که سرودههای بسیار شاخصی از خودش به یادگار گذاشته است. بیشتر سرودههای این شاعر در قالب غزل است، در سبک غزل مصراع بیت نخست با مصراعهای زوج همقافیه است و شاعر طی این سبک احساسات و عواطف لطیفش را بیان میکند. حافظ به شکل هنرمندانهای از ترکیبات و کلمات زیبا و فاخر فارسی و عربی استفاده کرده و بیش از پانصد غزل از خودش بهجا گذاشته است. او همچنین سرودههایی در سبکهای قصیده، قطعه، مثنوی و رباعی دارد و با اشعارش بر شاعران و ادیبان پس از خودش بسیار تأثیر گذاشته است. اشعار او در قرن هجده و نوزده میلادی به زبان انگلیسی ترجمه شدهاند، او شاعری جهانی است و زبان فارسی را در دنیا زنده نگه داشته است. آرامگاه این شاعر فرهیخته در شهر شیراز است و سالانه جمعیت قابلتوجهی از ایران و دیگر نقاط جهان برای بازدید آن میروند. تعدادی از اشعار این شاعر در قالب کتابهای صوتی در محضر حافظ از سوی موسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای منتشر شدهاند که در فیدیبو برای دانلود و گوش دادن موجود هستند.
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
روی زرد است و آه دردآلود
عاشقان را دوای رنجوری
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر میطلب که مخموری
اسلام مانند دیگر دینهای ابراهیمی عرفان نداشته و آن را یس از پیامبر خود و حتا دو سه صده پس از او یافته است. دینهای یهود و مسیح نیز چند صده پس از پیامبران خود عرفان یافتهاند. دین مسیح نخست عرفان یافت و سپس آن را به دین یهود داد. برخلاف تصور همگانی، ایرانیان عرفان را نه از مسیحیت بلکه از دینهای شمنی آسیای میانه گرفتهاند و به همین دلیل نخستین خانقاهها در ورارود و خراسان پیدا شده است و نه در میانرودان یا غرب ایران آنگاه عرفان از راه ایران به اسلام ره گشوده است. عرفان وصلهای است بر اسلام.
دینها ازنظر داشتن عرفان بر دو گونهاند شماری عرفانی هستند و درنتیجه عرفان در آنها اصیل و جز جدانشدنی از دین است، مانند دین بودا. شمار دیگری از دینها يا عرفان ندارند، مانند دین یهود تا صده ی دهم میلادی یا عرفان را وام گرفتهاند، مانند همین دین پس از صده ی دهم.
چرا این دینها عرفان را وام گرفتهاند و چرا در سرزمینهای اسلامی و بهویژه ایران، عرفان تا این اندازه اهمیت یافته که سرایندگان بزرگی مانند سنائی و مولوی به آن گرویدهاند؟
پاسخ تنها این است که عرفان ابزار تلطیف دین بوده است و به همین دلیل در جاهایی که خشکی دین بر سر جا مانده، از عرفان هم نشانهای نمیتوان یافت، چنانکه در عربستان سعودی. در این تلطیف مفاهیمی به عرفان و درنتیجه به دین راهیافته است که بههیچوجه جز دین نبوده است، مانند وحدت وجود، رندی، مستی و بیخودی و پرداختن به شعر، موسیقی، پایبازی (رقص) و نوشیدن شراب. در عرفانهای پیش از اسلام شرابنوشی کاری عادی و گاه جزئی از آیین، گذشته از اینکه غذای عادی هندواروپائیان، بوده است.
در آثار عارفانه يا صوفیانه از این پدیدهها فراوان سخن میرود، یعنی از موسیقی، پایبازی، شعر و شراب. شعر موسیقی و پایبازی صوفیانه هنوز باقی است و با همهی سختگیریهای حکومتها در برخی از نواحی ایران - مانند خراسان، کردستان و کشور ترکیه - دیده میشود. موسیقی صوفیانه پدیدهای واقعی و موسیقی بوده است و هست، پایبازی صوفیانه رقص بوده است و هست، شعر صوفیانه به همچنین. چرا شراب صوفیانه شراب واقعی، یعنی می، نبوده است؟ اگر حرام بوده است، مگر موسیقی، آلات طرب و حتا شعر و پایبازی حلال بوده است؟
یکی از مهمترین پدیدههای دینهای شمنی پایبازی است که در عرفان ایرانی هم پذیرفته شده و پیش از این بسیار شایع بوده و پس از دورهی صفوی محدود شده و در حال زوال است. بخشی از حرکات، بهویژه در رقصهای دستهجمعی ما - برای نمونه در کردستان - گویای رفتارها در دینهای شمنی است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۲۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 184 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۰۸:۰۰ |
نویسنده | علی حصوری |
ناشر |