اگر کسی بیست و هشت سال قبل که معتاد به مواد مخدر بودم به من میگفت که به زودی در هیئت دولت و رهبران برجسته دنیا کار خواهم کرد، با خود به این نتیجه میرسیدم که او هم مانند من مواد مخدر استعمال میکند.
من در خیابانهای نیو اورلئان بزرگ شدم. من در ده سالگی استعمال مواد مخدر را شروع کردم. در دوازده سالگی مواد مخدر را خرید و فروش میکردم. کمی بعد، از مدرسه اخراج شدم. هرگز بیش از هشت کلاس درس نخواندم. آنچه بعدا اتفاق افتاد مبهم و تیره و تار بود. ده سال زندگیام را به خوبی به یاد نمیآورم. مرتب مواد مخدر استعمال میکردم. هوای پاک از ریههایم پایین نمیرفت. بعد یک حادثه متحولکنندهای برایم اتفاق افتاد که زندگیام را به کلی تغییر داد و من صاحب انگیزه شدم. راهکارهای قدرتمندی بر من آشکار شدند که در جای جای این کتاب به آنها اشاره کردهام.
ترک اعتیاد کردم، از دبیرستان دیپلم معادل گرفتم و به کالج رفتم. برنامهای ریختم که در بقیه عمرم به کسانی که آنها را خوب میشناختم، کمک کنم: معتادان، بیخانمانها، فقرا، کسانی که مورد بهرهکشی جنسی و بدرفتاری واقع شده بودند. به جای آن، در یک حادثه به شدت شگفتانگیز دیدم برای رهبران تجاری، ورزشکاران حرفهای، سیاستمداران، رؤسای ایالات، سوپراستارهای موسیقی، بزرگان هالیوود و بانفوذترین اشخاص آن زمان کار میکنم.
در عمل دهها هزار نفر از مردم عرصههای ورزشی کشور را به خاطر همایشهای تجاری روانشناسی انگیزه ما پر میکنند. من میزبان حدود ۳۰ همایش در طی سال هستم ــ در میامی، شیکاگو، لسآنجلس، آتلانتا، سیاتل، دالاس، دنور و بسیاری از شهرهای بزرگ امریکا.