
نامههای سیاه
نسخه الکترونیک نامههای سیاه به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره نامههای سیاه
ــ هی دختر! حواست کجاست؟ یه ساعته اسمتو صدا زدن، ملاقاتی داری. بیحوصله از روی تختم بلند شدم و نگاهی به سوسن انداختم: ــ سرکارم باز؟ ــ نه به جون بچهم! دو بار اسمتو صدا زدن. بیخیال بلند شدم و درحالیکه شالم را روی سرم میانداختم، گفتم: ــ به چیزایی که داری قسم بخور... بچه؟! و نگاهم را از چهره پکر سوسن گرفتم و از بند بیرون زدم. صدای لخلخ دمپاییهای زندان بدجور اذیتم میکرد. سعی کردم نگاهم را بدوزم به روبهرو و فکر نکنم که دارد یک سال میشود که این تو گیر افتادهام و هیچکس سراغی از من نگرفته است. جلوی در نگاهی به نگهبان انداختم و گفتم: ــ صدام کردن. ملاقاتی دارم.
نظرات کاربران درباره نامههای سیاه