گاهی اوقات جان سالم به در بردن از دهۀ بیستسالگی چندان چنگی به گاهی اوقات جان سالم به در بردن از دهۀ بیستسالگی چندان چنگی به دل نمیزند، فقط برای جان عزیزتان باید دودستی به تیوب نجات بچسبید؛ درست مثل بچههایی که وقتی توی قایقموتوری مینشینند با هر حرکتی اینور و آنور پرت میشوند، شما هم دلورودهتان بالا میآید.
نمیتوانید چیزی ببینید.
حرفهای تکراری شما را از پا درآورده است.
دستهایتان طوری توی هم قفل شدهاند که نمیتوانید انگشتانتان را حرکت دهید.
تنها راه نجاتتان این است که به پیش بروید.
-از متن کتاب-