در روزگاران گذشته پادشاهی عادل و دادگر به نام کیقباد زندگی میکرد که در میان مردم بسیار محبوب است. او پادشاهی عدالت را پیشه کرده بود و هر جا قدم میگذاشت با خود آبادانی به همراه می آورد.
کیقباد فرزندی به نام کیکاوس داشت. هنگامی که پایان عمر کیقباد فرا رسید، کیکاوس را نزد خویش فرا خواند و به او این چنین وصیت کرد:
«فرزندم، پس از من تو پادشاه این سرزمین هستی و باید میان مردم عدالت را برقرار کنی. با مردم مهربان باش و به امور آنها رسیدگی کن. بدان که اگر پادشاه عادلی باشی در جهان آخرت نیز پاداش خواهی دید و در بهشت مأوا میگزینی. اما چنانچه عدل و داد را کنار بگذاری و ظلم و ستم را پیشهی خود سازی، جایگاهت به جز آتش جایی نخواهد بود. بدان که هیچکس در این دنیا برای ابد زنده نمیماند و همهی ما رفتنی هستیم پس خوب است که نام نیک از خود بر جای بگذاریم.»