مهر معلم
روزپاییزی عشاق بهخیر
سحر از گوشه ایوان بگذشت
باز هم صبح شده است
چتر خیس و نم باران همه در شادی و شعر
عشق بازی و فراوانی مهر
ماه شور وعطش و بوی درخت
جوی آراسته باشاخه و برگ
خیس گردیده درختان در باد
قطرات و نم باران بیتاب
دختری بر لب فواره نور
چشم را بسته به مور
کولهی مهد و دبستان بر دوش
پسرانی همه صف بسته ز دور
باز هم زنگ دبستان آمد
یادم از خاطر یاران آمد
کودکی در بغلش یک گل یاس
مهر را باز معلم
یاد داد