از میان تمام کتابهایی که طی چند دههی اخیر به رشتهی تحریردرآورده ام، کتاب «از قدرت عشق» یکی از آن دسته کتابهایی ست که بیشتر از همه خواندنش را به شما توصیه میکنم: اول به آن دسته افرادی که در جستجوی الهام و حقیقت هستند؛ دوم به کسانی که از ارتباط با افراد و سوتفاهمات رنج میبرند (موضوعی که اکثریت ما در مسیر رسیدن به پیشرفت و درک بالا شاهدش هستیم)؛ و سوم به افرادی که در جستجوی پیدا کردن کتابی با رویکرد ساده و در عین حال انگیزه بخش هستند تا به عنوان ابزاری برای کمک به دیگران از آن استفاده کنند. جالب است بدانید که گزارشات و نامههایی که از خوانندگان کتاب «از قدرت عشق» دریافت کردهام، همگی چند وجهی بودهاند: از آلاباما یکی از ایالتهای جنوبیِ آمریکا، نامهای به دستم رسید که در آن نوشته بود مردی توانسته است با به کارگیری ایدههای کتاب «از قدرت عشق» تمامی مطالبات گذشتهاش را وصول کند. شاید باورتان نشود اما این آقا صراحتا در نامه آورده بود که به محض اتمام کتاب اولین نتیجهاش را در زندگیام دیدم و مردی که به او بدهکار بودم با پنج اسکناس صددلاری همان شب به دیدنم آمد!! از یک بیمارستان روانی در نیویورک هم نامهای دریافت کردم که در آن نوشته بود: «مادرم در مدتی که من در بیمارستان روانی بستری بودم، کتاب «دولت عشق» را به من داد. تا قبل از خواندن این کتاب درد و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته بودم: طلاق، از دست دادن کودکم و فلج شدن بدنم فقط بخش کوچکی از مشکلات و غم هایم بودند. به یاد دارم که همان زمان کشیشی به من گفت با وجود اینکه سی سال سن بیشتر ندارم، اما بیشتر از یک فرد نود ساله در زندگیام تجربه کسب کرده ام! اما حالا خوشبختانه از بیمارستان مرخص شدهام و کار میکنم. کودک دلبندم با من است و میتوانم بار دیگر روی پاهای خودم راه بروم! زندگی خوب و خوشی را با کودکم تجربه میکنم و قصد دارم یک خانهی جدید بخرم. پزشکان هم به من گفتهاند که یکی از قویترین افرادی هستم که در طول زندگیشان دیده اند. من به آیندهام خوش بین هستم و آن قدر این کتاب را خواندهام که تمام صفحاتش ساییده شده و لکههای قهوه روی آن ریخته است. راستش را بخواهید من و این کتاب راه دور و درازی را پیموده ایم!» دعوت نویسنده: اخیرا تاجری در ایالت میسوری برایم نوشت که:«سالها پیش من هم با خواندن کتاب «از قدرت عشق» به جرگهی «جنبش حقیقت» پیوستم. بارها این کتاب را مطالعه کردم و نسخههای زیادی از آن را به دیگران هدیه دادم. با به کار گرفتن این ایدهها، ابتدا خودم و بعد از آن زندگیام تغییر کرد. حالا از اینکه زندگیام تا حد زیادی پیشرفت کرده است واقعا خوشحال و شاد هستم. مشتاق بودم این اتفاقات را با شما هم در میان بگذارم.» در رابطه با ایدههای کتاب از قدرت عشق، از تاجر کالیفرنیایی دیگری هم نامهای به دستم رسید که در آن نوشته بود: این عبارت از کتاب شما سالهاست زندگی مرا تحت تأثیر قرار داده است:«عشق برای اینکه در قلبتان بماند، به شما داده نشده است. اصلا عشقی که به دیگران ابراز نشود، عشق نیست!!» پس از آنجایی که عشق الهی، توانگری، روشنایی، تعادل و شفا را به زندگیتان میآورد، من ایمان دارم که مطالعهی این کتاب در بسیاری جهات زندگی شما را تغییر میدهد و به کامیابی و پیشرفت میرساند. اما از شما در همین شهر و ایالتی که در آن هستم دعوت میکنم که وقتی این اتفاق افتاد، برای من نامه بنویسید و ماجرای عاشقانهی خودتان را برایم تعریف کنید.