زندگی هرمان هسه خود به عنوان یک داستان موفق قابلیت ارائه دارد. تولد در شهری کوچک تحصیل در مدرسه الهیات، شاگردی در کارخانه، شاگردی در کتاب فروشی و آنگاه شروع کار نویسندگی و مرگ ناگهانی… در سالهایی که در کتابفروشی مشغول بود به مطالعه شخصی پرداخت. در میان شعرای آلمان خود را بیش از همه مدیون گوته میدانست و مدعی بود عصیان بر علیه راه و ادامه دنبال کردن راهش بوده است. او میگوید: از تاریخ دنیا نمیتوان به این نتیجه رسید که انسان موجودی شریف، نجیب، دوستدار آرامش و عاری از خودپرستی است… اما این را میتوان گفت که در میان امکاناتی که در پیش رو دارد این قدر قدرت عالی و والا این تلاش برای رسیدن به شایستگی مساعد ممکن است تمتع خش باشد.. من به این عقیده ایمان دارم و از آن کاملا مطمئنم…