«کوه پنجم» داستان سفر روحانی ایلیای نبی است. در هرج و مرج سده نهم پیش از میلاد، ایزابل، شاهدخت فینیقی و همسر پادشاه اسرائیل، دستور اعدام تمام انبیای بنیاسرائیل را صادر میکند که حاضر به پرستش خدای بعل نیستند. ایلیای ۲۳ ساله به دستور فرشته خدا، از اسرائیل میگریزد و در شهر کوچکی به نام صرفه در لبنان پناه میگیرد و در آنجا زنی بیوه، عشق و زندگی خود را نثار او میکند و این عشق تمام هستی ایلیا را در بر میگیرد. اما او برگزیده شده است تا در آزمون تکان دهنده ایمان، بر ناکامیهای خویش غلبه کند. داستان ایلیا، داستان مقاومت و امید است و سفری که هرگز از یاد نخواهد رفت. «کوه پنجم» ادعا میکند که نباید فاجعه را یک مجازات دانست، فاجعه مبارزهای است که پیش روی هر انسان قرار میگیرد. این داستان از گذشته بر میخیزد، اما مضمون آن هرگز کهنه نخواهد شد. «کوه پنجم» سرشار از پرسشهای مخلوق از خالق خویش است و به ما می آموزد که چگونه ایمان و عشق میتوانند بر درد و رنج غلبه کنند.