زن جسور و بیمحابای ادبیات ایران، «بلقیس سلیمانی»، در کتاب «آن مادران، این دختران» باز هم ثابت کرده که نویسندهای توانمند و خوشفکر است. آن مادران، این دختران، کتابی است که از قالب ماجراهای روزمرهی رمانهای آپارتمانی و کلیشهای خارج شده و موضوعات جدیتر و بحرانیتری را بازتاب میدهد. سلیمانی در این کتاب تفاوت بین نسلها را نشان میدهد. ارزشهای نسل دیروز برای جوانان امروز کمرنگ شده است و حالا مادران و پدرانی ماندهاند بر سر دو راهیِ آرمانهای دیروز که در جانشان تنیده و ارزشهای امروز که با آن غریبه هستند.
سلیمانی با شناخت عمیقی که از دغدغههای زن امروز ایرانی دارد، توانسته کتابی بنویسد که خودش آن را اثری متفاوت با سایر آثارش میداند. قهرمانان او باز هم زنان هستند، زنانی سرگردان در مرز سنت و مدرنیته و به دنبال پیدا کردن معنای واقعی زندگی. درواقع، دغدغهها و درونیات زنان یکی از درونمایههای اصلی این کتاب است. او حال و هوای زنان میانسال را میشناسد، و به همین خاطر بهخوبی توانسته ثریا و سایر زنان این کتاب را شخصیتپردازی کند. سلیمانی این بار سراغ سوژهی جدیدی رفته است. او در این کتاب تصویر متفاوتی از زنان بیوه نشان داده است. در ادبیات و سینمای فاخر و متعهد به اصول اخلاقی ایران، زنان بیوه کسانی هستند که به هیچ قیمتی حاضر نیستند از کسی کمک بگیرند.
داستان خیلی زندگیا همینه ، به نظرم کلمات رکیک خیلی زیاد تو متن به کار رفته ، راوی عالیه ولی به نظرم تفاوت نقش ها تو صدا خیلی کم حس میشد ، دنبال چیز خاصی تو کتاب نباشید یا نکته روانشناسی و آموزنده ای ، من دوسش داشتم و برام پرکشش بود ولی مطمئنم خیلی ها دوستش ندارن و جو منفی کتاب خیلی زیاده و حال خوب کن نیست
1
نویسنده برای توصیف هر چیزی از مثال ها و کلمات فوق العاده تهوع آور استفاده کرده. اونقدر هم برای این کار اصرار داره که آدم نگران وضعیت روحیش می شه.
داستان جالبی هم نداشت. ارزش تحمل خوندن اون صحنه ها و توصیف ها رو نداشت.
از خوندنش پشیمونم.
2
اگر کتاب پیاده از بلقیس سلیمانی رو خونده باشید، انگار نویسنده همون شخصیت رو با همون گداصفتی، مشکلات، حتی یک شهر و یکسری درگیری های مشابه آورده تو این داستان تکرار کرده
5
من خیلی همزاد پنداری کردم با ثریای داستان خیلی از افکار و کارهاشو درک میکردم کتاب جالبی بود خوشم اومد
5
بد نیست-خیلیارو میشناسم که این شکلی زندگی میکنن-ازین بدتر هم میشه