اگر اینجا بنشیینم و از زیبایی چشمانت بگویم
شکی نیست که
آهوها شروع به گریستن میکنند
که چه رقیبی در زیبایی برایشان پیدا شده
و رنگ سیاه هم
خود را دیگر تار نمیشناسد
به تیلههای سیاه چشمانت حسودی میکند
جنگل هم به شلوغی خود شک کرده است
که وای مژه هایش از چمنزار من شلوغتر است
خورشید جان! تو چرا سر ت را برگرداندهای؟
گویی که اوهم از نور خود
خجالت زده است