گوشهای از زندگی آناهید معینی است، زندگی که از دور دل میبرد از نزدیک زَهره! از دور دختری است غرق در رفاه، دختری که کمترین تفریحاتش دور دور زدن با ماشین مدل بالا و رفتن به هفتههای مد پاریس و کم هزینهترین سرگرمیاش بازی تنیس است!… دختری که سلبریتیوار میگردد و میپوشد! از نزدیک دختری است که با حضور پدر سنگدلش، زندگی چند بار پا گذاشته بیخ گلویش و او را تا مرز خودکشی رسانده و آخرین نقشه شوم پدرش، نقشه ازدواج اوست با دشمن قدیمی و کهنهی خودش مفخم! درست وقتی که آرایشگرها، عروس این مجلس منحوس را آرایش کرده و منتظر دامادند، پای کسانی به زندگیاش باز میشود که تا آن روز آنها را یک بار هم ندیده است و… کتاب زندگی زندگی آناهید طوری ورق میخورد که بارها آرزو میکند به گذشته برگردد و…
من کتابای خانم بهارلویی رو دوست دارم این کتابم موضوعش خوب بود کلا داستان جالبی بود فقط اون کاری که کاوه تو مهمونی باغ مفخم انجام داد دور از واقعیت و هندی بازی بود اما بقیه قسمتاش قشنگ بود
1
زن ستیزانه و احمقانه. نویسنده فانتزی های جنسی سرکوب شده اش رو در قالب مرد خشن جذاب درآورده که تهوع آوره
1
من که دوست نداشتم .به دور از واقعیت بودو بیشتر شبیه فیلم های ترکی بود.خصوصا من اخرش رو اصلا دوست نداشتم
2
ارزش چندانی ندارد چون ساختار و موضوع قوی و منطقی ندارد. بسیار سطحی و به دور از واقعیت جامعه کنونی است