"چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطهی مقابل پدر قرار دارد.
در میان دعواها و کشمکشهای این دو که مادر از خدا میگفت و خوبیهایش و پدر از دغدغههای سازمان، نه خدا که از نظر او فقط نظارهگر کتک خوردنهای مادر بود نه سازمان که همه چیز را فدای اهدافش میکرد، سارا و برادرش خلاء را انتخاب میکنند و پناه هم میشوند.
ولی طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید میشود.
سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی میشود که با مبنای وجودی این گروه و جنایتهایش آشنا شده و اورا بیش از گذشته از شنیدن نام اسلام و مسلمان به هراس میاندازد.
ولی داستان جوری پیش میرود که در آخر او همسر یک جوان مسلمان و پاسدار ایرانی شده و طعم اسلام حقیقی را میچشد.
این رمان اسلام را با تمام زیباییهایش مقابل خواننده میچیند و ایمان، قدرت و صلابت ایران و ایرانی و پاسدار واقعی را به رخ تمام جهان میکشد.
روح بزرگ شخصیت پاسدار داستان و اعمال و رفتارش، میزان تقوا وتسلط او بر خود، زیبایی برخوردهایش با مسائل اعتقادی در حیطهی زن و خانواده، جلوهای بسیار زیبا و جذاب از حقیقت زندگی مسلمانان واقعی است و خواننده را به شدت تحت تاثیر قدرت معنوی خود و بزرگی روحش قرار میدهد.