این کتاب یک رمانی تاریخی است که محور داستان آن حول شخصیت «جهان»، پسربچهای هندی میچرخد که پادشاه هند او را همراه با فیلش به دربار سلطان سلیمان عثمانی میفرستد. جهان در قصر سلطان سلیمان با مهرماه دختر سلطان آشنا شده و عاشق او میشود. دیدارهای پنهانی او با دختر سلطان، همزمان میشود با آشنایی جهان با معمار سینان که یکی از معماران معروف دربار سلطان سلیمان است و بسیاری از مساجد و بناهای تاریخی آن دوران را ساخته است. او در کنار معمار سینان به یادگیری فوت و فن معماری میپردازد و همراه با او در بسیاری از جنگها شرکت میکند و به ساختن پلها و مسجدها میپردازد.
رمان من و استادم داستانی است روایت محور. برخی از شخصیتهای داستان واقعی و برخی دیگر خیالی هستند. شافاک سعی بر آن داشته تا با تم اجتماعی و عرفانی داستان را پیش ببرد. این کتاب تلاشی است برای آشتی دادن مذاهب و در کنار هم قرار دادن ملتها.