پیش از «اژدهای سرخ »
پیش از «سکوت بره ها»
« هریس در ژرفای داستان لکتر کندوکاو می کند . . . ظهور هانیبال ، به ظن قوی بهتر رمان اوست»
واشینگتن پست
توماس هریس به ما نشان می دهد چگونه هانیبال لکتر ترسناک ترین مرد دنیا می شود .. .
در جبهه شرق همه اجزای شکل گیری هیولایی وجود دارد.این یتیم باهوش اهریمنانی دارد که در حافظه اش کمین کرده اند ، با تکه های گذشته هولناک او ، در وجودش حفره ایجاد می کند.
اگر لکتر بتواند با اهریمنان قلب و ذهنش رویارو شود، می تواند خود آن ها زا بیاید . شکارشان کند و به گونه ای آرامش دست یابد .
زنی زیبا و کم نظیر او را در قلب خود جای می دهد ، از هر سلاح و هر نیرنگی که در زیر فرمان خود دارد بهره می گیرد تا او را از تاریکی برهاند ، تا نیروهای وحشتناکی را که هانیبال لکتر با نخستین بار چشیدن خون رها ساخت ، متوقف کند.
«هانیال بار دیگر ظهور کرده است ، به نرمی ... آدم شرور بر جسته خیالی رمان ما»