هیوم همیشه نسبت به آنچه که اسمش را «شورمندی» میگذاشت، مشکوک بود، و همینکه امروزه معنی این واژه دلالتی آشکارا مثبت دارد، احتمالاً گویای امر باشد. خوب است به خاطر بیاوریم که این واژه از ریشهی یونانیِ «اِنتئوس» (entheos) مشتق شده؛ یعنی داشتن یک خدا (یا «تئوس») در درون خود. از دید هیوم، شورمند بودن یعنی آنکه شخص فراموش کند انسان است و چنان عمل کند که گویی خداست و معرفت و عقلش برای اطمینان تام به عقیدهاش کافی است.
هیوم میدانست این خطا وقتی محتملتر میشود که باور کنیم به خدا و نیات او واقفیم. او در رسالهی «در باب خرافه و شورمندی» (مربوط به سال ۱۷۴۱)، توضیح داده که چگونه "ذهن آدمی در معرض یکنوع خودبزرگبینی و جسارتِ توضیحناپذیر" قرار دارد. در این وضعیت ذهنی، آدمی از خود فرامیرود و فکر میکند که درون خود امری الهی دارد. این به شکلی از "دین کاذب" میانجامد که در آن "هیچ زیبایی و لذتی دنیوی جوابگو نیست" و "هرچه فانی و ناپایدار است، انگاری که سزاوار عنایت نباشد، زایل میشود".
عال ی روایت کردید اهسته و پیوسته با مکث های عالی . موسیقی انتخاب بسیار خوبی بود . نه عجله برای تمام شدن بلکه نفوذ آهسته و تدریجی کتاب بود . توصیه می شود بسیار
5
اگر چه کوتاه بود اما به طور خلاصه به جوانب مختلف زندگی #دیوید_هیوم اشاره کرد و با توجه به کمبود چنین آثاری در خور تقدیر است.