ناتالیا واسیلیونا از آن دسته زنانی است که گویی برای بیوفایی و خیانت زاده شدهاند... ولچانینف نه تنها اعتقاد داشت که چنین تیپ زنانی وجود دارند بلکه برایش مسلم بود مردهایی هم هستند که مناسب این زنها باشند... به نظر او سرشت این مردها به گونهای است که میشود آ نها را همیشه شوهر نامید...
این مردها به دنیا میآیند که زن بگیرند و پس از ازدواج بلافاصله به زیردستان زنانشان بدل شوند... همانطور که خورشید در
ذات خود نمیتواند درخشد آنها هم نمیتوانند چون گاو پیشانی سفید نباشند و جلب توجه نکنند. اما خودشان هرگز چیزی از این موضوع نمیدانند و هرگز هم از اقتضای طبیعت خود آگاه نیستند. و حالا یکی از همین همیشه شوهرها پس از مرگ همسرش به سراغ رقیبش ولچانینف میآید تا حسابش را با او تسویه کند...