تعزیه، تأتر مردم ایران، «تآتر قساوت» است. تآتر تفرق ناگزیر اولیه، یعنی بیداد نخستینی است که در «معرکهی خلقت» بر آدم رفته است. آن روز که آب و خاک بر هم زدهاند بر طینت آدم رقم غم زدهاند خالی نبود آدمی از درد و بلا کان ضربت اولین بر سر آدم زدهاند.
تعزیه تآتر عزاست، چرا که تاریخ ایران، تاریخ عزاست، تاریخ افسوسها دریغهاست. تاریخ کوششهای بیفرجام، تاریخ تکرار یک نظم زیبا، اما ظالم جوهر این تاریخ، روح فرهنگی آن که ناگزیر در قالب مذهبی تعزیه هم ریخته شده است، جستوجو و طلب عدالتی است جهانی!
یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
چنین است که سیاوش را از رفتن به درون آتش، عیسی را از تولد (ورود) در عید آتش، و حسین را از دخول به صحرای سوزان کربلا هراسی نیست.