ایان مکیوون نویسنده و فیلمنامهنویس انگلیسی است. آثار مکیوون برایش شهرت جهانی به ارمغان آوردهاند. برای رمان آمستردام برندهی جایزهی من بوکر شد. عضو انجمن پادشاهی ادبیات انگلستان است و برندهی جایزهی شکسپیر هم شده است. از چندین کتابش اقتباس سینمایی شده که از میان آنها فیلم تاوان در سال ۲۰۰۷ برندهی جوایز اسکار و بفتا و گلدن گلوب شد. سوسک داستان بلندی کافکایی است که در آن شخصیت اصلی، جیم سمز، خلاف گرگور زامزا که سوسک شده بود، دچار مسخی میشود که او را از موجود ناچیزی که هست بدل به قدرتمندترین مرد بریتانیا میکند. یک روز صبح، جیم سمز، از خوابی آشفته برمیخیزد و میبیند نخستوزیر انگلیس است. مأموریتش؟ تحقق ارادهی ملت. ایان مکیوون میگوید «وقتی ملتی خود را دوپاره میکند، هنجارهای قانون اساسیاش را کنار میگذارد، پارلمان را تعطیل میکند تا در برههای حساس کسی موی دماغ دولت نشود و وزرا بیشرمانه به سبک شورویِ سابق دروغ میگویند و وقتی که بسیاری از مقامات برگزیتی دنبال بحران اقتصادی خروج بدون توافق از اتحادیهی اروپا هستند و ملیگرایان افراطی در میدان پارلمان به پلیسها حمله میکنند، نویسنده موظف است از خودش بپرسد چهکار میتواند بکند. این سؤال تنها یک جواب دارد: بنویسد. سوسک طنزی سیاسی به سنتی قدیمی است. شاید استهزا پاسخی درمانی باشد، گرچه بعید است راهحل باشد. ولی روح بیگانه و زشت و خودآزار و بیملاحظهای در ذهن برخی سیاستمداران و روزنامهدارها وارد شده است. آنها به حامیانشان دروغ میگویند. آنها به قضات و قواعد و هنجارهای قانونی اهانت میکنند. انگار میخواهند از طریق آشوب به اهدافشان برسند. چه چیزی به جانشان افتاده؟ بهگمانم یکی دوتا سوسک.» این داستان بلند نوشتهای تخیلی است. نامها و شخصیتها محصول خیال نویسندهاند و هر شباهتی به سوسکهای واقعی، زنده یا مُرده، کاملاً تصادفی است.
به غیر از انتخاب آهنگهای جالب _مناسببودنش رو نمیدونم_ و مفهوم اقتصاد پادساعتگرد، چیز دیگهای برام نداشت.
حداقل برای طبع من یکی زیادی سیاسی بود و حتی گاهی انگار داستان نبود و یه مقاله که بین پاراگرافهاش، کسی چند خط یه داستان با خودکار آبی نوشته.
5
سرگرمکننده 🧩
تعبیرات وارونه و طنزگونه از واقعیت سیاست جهانی. هر جمله اش داستانهای زیادی رو از سیاست انگیس بخاطر میاورد.