از متن کتاب:
ولله اگر فهمیدم کجا آمدم و کجا میروم یا فهمیدم چطور طواف کردم. از دو حال بیرون نیست یا این که اعمال من به هیچ وجه مقبول نیست یا اینکه خیلیخیلی مقبول افتاده. الهی خدا خودش قبول فرماید.
صبح سر و وضع ما را درست کردند. کالسکه درست کردند، ما را بردند اندرون. دیگر نمیدانم چقدر محبت و التفات نواب علیه کردند. آنچه بنویسم کم است. به این نشان که پانزده روز مرا نگاه داشتند. روزها هیهی زنهای شاه میآمدند. تماشا میکردم. عصرها میرفتیم حیاط شاه. هشتاد زن شاه همه بزک میکنند. زرد، سرخ، سبز، همه رنگ. چارقدها کارس نازک. مثل ملائکههای تعزیه. شاه خودش جلو میافتد، زنها دنبالش.