آلبرت و واندا، موشهای برادر و خواهری بودند که توی لونهی قشنگشون زندگی میکردند.
یک روز که مشغول بازی بودند، بوی خوبی وارد اتاقشون شد.
واندا و آلبرت بدو بدو به سمت میز آشپزخونه رفتند.
بوی تخم کدو برشته شده بود.
واندا ۴ تا تخم کدو برداشت.
آلبرت هم که این صحنه رو دید، به تقلید از خواهرش ۴ تا تخم کدو برداشت…