به قول خودمان: هرکه را طاووس باید جور هندوستان کشد. مقادیری دندان این وسط چه اهمیتی دارد؟ بودهاند افرادی که هر دو چشمشان را از دست دادهاند، ولی با همهی اینها کلی پول و پله به هم زدهاند. همین آقای هنری فورد معروف – بنیانگذار کارخانهی معظم اتومبیلسازی فورد – وقتی چهل ساله بود ورشکست شد و هزار دلار از دوستش جیمز کوزنز قرض کرد، وقتی قرضش را پس داد، هزار دلارش شده بود سی و هشت میلیون دلار. قصهی فورد و راکفلر، قصهی هر آمریکایی بزرگ است. مهم نیست توی مزرعه و فقیر به دنیا بیایی. اصلاً شرط موفقیت همین است. کافی است قیافهی شریف داشته باشی، چون شرافت ارزشش از طلا کمتر نیست. باید عزم جزم کنی و دنبال ثروت بروی. اما باید اذعان کرد که در سال ۱۹۳۴ میلادی تحقق چنین رویایی با در نظر گرفتن توطئه بانکداران بینالمللی یهود در والاستریت و اتحادیههای کارگری بلشویک، بیشتر به معجزه شبیه است. پس خدا آخر و عاقبت لمیوئل پیتکین، قهرمان طبقهی متوسط آمریکایی را به خیر کند.
«یک میلیون جرینگی» یکی از چهار رمان ناتانیل وست است. «ناتانیل وست» در داستانهای خود دههی ۳۰ آمریکا را که دستخوش بحرانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی بوده را به تصویر میکشد.