از لحظهای که ترکیب بند عاشورایی من با نام موقت «از گلوی غمگن فرات» در نیمۀ فروردین ۱۳۸۷ در روزنامۀ گرامی اطّلاعات منتشر شد، برخی از صاحبنظران دربارۀ آن به اظهارنظر پرداختند. نخست نویسندۀ توانا، محمد یزدانپرست، از نویسندگان روزنامۀ اطلاعات و سرویراستار آن، همان روز و در چاپ دوم روزنامه نقدی با عنوان «حریر و حماسه» بر این ترکیب بند نوشت. سپس، شاعر توانا و خوشقریحه، مرتضی امیری اسفندقه، و پس از او سید صدرالدین قوام شهیدی از مشهد و آنگاه حمیدرضا شکارسری از تهران، و سرانجام دوست دانشورم، استاد بهاءالدین خرّمشاهی. همۀ این دیدگاه ها برای من محترم و نشانۀ توجه اهل ادب به این شعر ناقابل است و از یکایک آنان صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم مورد قبول حضرت سیدالشهدا(ع) و دیگر حماسهسازان کربلا نیز قرار بگیرد. هرچند که هیچ شعری درخور شکوه آن حماسه ها نیست.
نام «از گلوی غمگن فرات» موقت بود، اما چون در نقد و نظرِ صاحبنظران به همان نام بارها اشاره رفته است و همۀ این نقد و نظرها را، در کتابی که در دست دارید، خواهید خواند، در مشورت با دوست شاعرم، فاضل نظری، که این کتاب به همت او زیور چاپ یافت، بهتر دیدم که نام کتاب «آغاز روشنایی آیینه» و نام بند اول ترکیب «از گلوی غمگن فرات» باشد.
سید علی موسوی گرمارودی