در تاریخ یکم آگوست سال ۱۹۵۳مجلس ایالات متحده آمریکا قطعنامه دوجانبه ۱۰۸ را میان ایالتهای سرخپوستنشین تصویب نمود. طبق این قطعنامه تمامی قراردادهای میان این ایالتها برای همیشه لغو گردید. بر اساس این قطعنامه تمام قبایل و به ویژه پنج قبیله چیپوا ساکن درترتل میونتن از تمامی خدمات و امکانات ایالات آمریکا محروم میشدند.
در آن سالها پدربزرگم، پاتریک گورنیه، نگهبان شب بود و به عنوان رئیس قبیله با محروم کردن قبایل مبارزه کرد. او مانند شخصیت این داستان توماس واژاشک به ندرت میخوابید. اگرچه این کتاب، یک داستان تخیلی است اما سعی کردهام زندگی متفاوت و خاص پدربزرگم را به تصویر بکشم. علاوه بر توماس و کارخانه تولید چرخدنده در ترتل میونتن، شخصیت اصلی این داستان سناتور آرتور. وی. واتکینز هم بر گرفته از فردی واقعی است که نمیدانم اکنون زنده است یا خیر. او یکی از پیروان بیرحم سلب مالکیت افراد بومی و بازجوی پدربزرگم بود. شخصیت پیکسی و یا همان پاتریک کاملاً شخصیت غیرواقعی است.