اگر از سرودههای زرتشت و بعدتر منظومههایی چون «یادگار زریران» و «درخت آسوریک» صرفنظر کنیم و به اشعار فارسی میانه کاری نداشته باشیم، شعر کلاسیک ایران را میتوان صاحب قدمتی هزار و صد ساله دانست. از همان زمان که به حمایت امیران سامانی سرایش اشعار به فارسی دری گسترش پیدا کرد و سده به سده آمد تا عصر ما که شعر شکلی نو یافت و رنگ زمانۀ خود را گرفت. چه در آن سالها که رودکی بزرگ و فردوسی نامآور واژگان پارسی را میساختند و میپرداختند و چه امروز که ما میراثداران زبان آنان در شعر شاملو و فروغ و اخوان ثالث هستیم، تصویر جزئی جدانشدنی از شعر فارسی بوده است.