«وقتی چیزی را که با خودت زمزمه می کنی بلند بگویی، اولین کسی که جا می خورد، خودت هستی.»
گربه ها تصمیم نمی گیرند آخرین مجموعه داستان ناتاشا امیری داستان نویس معاصر است. نویسنده ای که غزاله علیزاده پای او را به عرصۀ ادبیات داستانی باز کرد.
او در این مجموعه، نگاهی رئالیستی به زندگی اجتماعی معاصر دارد و تصویرهایی را از فضای شهری جامعه و زنانگی به نمایش می گذارد و از طنز هم غافل نیست.
«یونجه اگه اندازۀ تو اعتمادبه نفس داشت، تا الان دوبار زعفرون داده بود.»
صریح بودن جزو ویژگی های داستان نویسی نویسنده محسوب می شود؛ ویژگی ای که عاری از هرگونه شعارزدگی و با ایجاز کلام همراه است:
«چند کبوتر را دیدم، بال نمی زدند و باد بود که آن ها را می برد. گفتم: "نمی شه ادای پرواز رو درآورد... وگرنه چه فرقی با تو قفس بودن داری؟"»
تکیه گاه داستان های گربه ها تصمیم نمی گیرند روابط اجتماعی آدم هاست. داستان های این مجموعه همچون دری است که پشت قایق روی دریا می ماند:
«دختری ترشرو با جوش های بلوغ در همۀ درس ها بالاترین نمره را می گرفت اما وقتی پدر به صورتش سیلی زد که حق ندارد خانۀ دوستش بماند تمام قرص های توی جعبۀ داروها را خورد.»