وقتی پسر دوم خانم فردریکسیلیتل به دنیا آمد، همه با تعجّب دیدند که او خیلی بزرگتر از یک موش نیست! در واقع نوزاد از هر جهت، بسیار شبیه موش بود؛ به طوریکه قدّش فقط پنج سانتیمتر بود و بینی تیز موش، دم موش، سبیلهای موش و رفتار خجول یک موش را داشت. بعدها با آن کلاه خاکستری که بر سر میگذاشت و آن عصای کوچکی که در دست میگرفت، واقعاً یک موش باکلاس شد. خانم و آقای لیتل اسمش را استوارت گذاشتند و آقای لیتل، تختخواب کوچولویی از قوطی سیگار برایش درست کرد....
-از متن کتاب-
من با فیلم های استوارت لیتل بزرگ شدم... خوندن این کتاب بعد از این همه مدت و مقایسه کتاب و فیلم برام خود نوستالژی بود🙂 و من از همهی تفاوت ها و شباهت هاشون لذت بردم.