«پابلو داگلاس» پسر «خوزه داگلاس» است. خوزه داگلاس در اسپانیا در «پامپلونا» توسط کاپیتان «وینیولاس» و قصابهایش به جرم ارتباط با پناهندهای اسپانیایی در فرانسه دستگیر و کشته شده است. پابلو به کمک «عمو لویز» از مرز رد شده و به فرانسه میرود تا به کمک دوستان پدر در آنجا به عمو «آنتونیو» بپیوندند. او قصد دارد به شیوهای دوست پدر، «مانول آرتیگز»، را پیدا کرده و به کمک او انتقام پدر را از کاپیتان وینیولاس و سربازان بیرحمش در گاردسویل بگیرد.