خجسته برشی از زندگی دختر جوانی است که در کنار مادرش و در چارچوب محکمی از سنتهای اجتماعی زندگی میکند. رویدادها از جهت زمانی در دو دههی هشتاد و نود خورشیدی و به جهت اقلیمی در مرکز و جنوب کشور رخ میدهند. شخصیتهای گوناگون که هر یک نمایندهی گروه خاصی از زنان جامعهاند، روایتگر غمها و شادیها و رویاها و دلتنگیهایشاناند. خجسته که معلم است، در جدالی میان عواطف خود و دغدغههای مادرش و باورهای گاه دست و پاگیر اجتماعی گرفتار میشود. پس در این کشمکشها تجاربی کسب میکند که فارغ از تلخی یا شیرینیشان به غایت ارزشمندند. خجسته در واگویههای خود با عقل و دلش، برخی مفاهیم رایج در جامعه امروز را به چالش میکشد....