0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  ارباب و بنده نشر استودیو نوار

کتاب صوتی ارباب و بنده نشر استودیو نوار

کتاب صوتی
نویسنده:
درباره ارباب و بنده
- درباره کتاب صوتی ارباب و بنده: کتاب صوتی «ارباب و بنده» ژانری واقع‌گرا از نوع اجتماعی- انتقادی دارد که از زبان دانای کل روایت می‌شود. «تولستوی» در این کتاب تضادهای اجتماعی، فکری و عقیدتی دو مرد از دو قشر متفاوت را با دقت بسیار بیان می‎‌کند تا در نهایت هویت واقعی هر فرد به شکل واقعی نمود پیدا کند. تقابل فقر در برابر ثروت، بنده در برابر ارباب، قدرت در برابر ضعف، اخلاق در برابر بی‌اخلاقی و مرگ در برابر زندگی در این داستان به زیبایی جای گرفته است و مخاطب همواره در پی یافتن حقیقتی از پس تمام اتفاقات است. - قسمتی از کتاب صوتی ارباب و بنده: ارباب «واسیلی آندره ایچ برخونوف» مسئول کلیسا و از بازرگانان معتبری بود که در دهه هفتاد زندگی می‌کرد. او برای خرید چوب‌های جنگلی کوچک، آماده عزیمت به نزد یکی از همسایگان ملاک خود شد که در واقع این معامله سود زیادی برای او به همراه داشت. کارگر او «نیکیتا» که دهقانی پنجاه ساله و نیز تنها آدم واسیلی بود، او را در این سفر همراهی کرد. همه‌ی مردم نیکیتا را به خاطر عشق به کار و نیرو و مهارتی که از خود نشان می‌داد و به ویژه به سبب خلق‌وخوی خوب و ملایم‌ اش تحسین می‌کردند. آن دو همراه یکدیگر راهی شدند، اما چندی نگذشت که باد شدیدی آغاز به وزیدن و بارش برف و سردی هوا بر آن‌ها غلبه کرد. در نتیجه آن‌ دو مسیر خود را گم کردند و از جاده دور و شدند. واسیلی که مرد حریص و خودخواهی بود، از ترس این‌که مبادا دیر کنند و صاحب ملک، آن چوب‌ها را به افراد دیگر بفروشد، اصرار به ادامه راه داشت. آن‌ها پس از اندک توقف در یکی از دهکده‌ها و در خانه‌ی یکی از اهالی آن‌جا، در نیمه‌های شب دوباره به حرکت خود ادامه دادند. این در حالی بود که پسر آن خانواده «پتروخا» قبول کرد آن‌ها را تا مسیری همراهی کند. طوفان شدیدتر شد بود و هوا سردتر، اما پتروخا در اندیشه خطر نبود، چرا که تمام جاده و سراسر خطه را می‌شناخت. نیکیتا اما هیچ میلی برای حرکت نداشت، اما چون مدت‌ها بود که عادت داشت از خود اراده‌ای نداشته باشد و در خدمت دیگران باشد، ناچار ادامه سفر را پذیرفت. پس از مدتی پتروخا آن‌ها را تا پیچ اصلی رساند و با آن‌ها خداحافظی کرد. آن‌ها در حالی پیش رفتند که اوضاع نابه‌سامان‌تر ‌می‌شد. در میانه راه که دیگر خسته بودند و رمقی برای اسب‌شان نمانده بود، تصمیم گرفتند کمی استراحت کنند و هنگام صبح به راه خود ادامه دهند. اما قبل از روشن شدن هوا واسیلی تصمیم گرفت نیکیتا را که به خواب عمیقی فرو رفته بود، به حال خود رها کند و به تنهایی مسیرش را ادامه دهد. در راه که همواره دشواری‌های آن بیشتر می‌شد، اسب سقوط کرد و واسیلی را به زمین انداخت. اسب با کشیدن شیهه دورتر شد و واسیلی را یکه و تنها در آن برف عمیق تنها گذاشت. اسب به سمت نیکیتا برگشت و در ادامه ماجراهایی پیش آمد که منجر به مرگ ارباب و اسب شد و این در حالی بود که کارگر نیکیتا با مشقت فراوان زنده ماند و اربابِ بیچاره.. - درباره لئون نیکلایویچ تولستوی: لئون نیکلایویچ تولستوی در ۲۸ اوت سال ۱۸۲۸ در خانواده‌ای از متمولین و نجیب‌زادگان زمین‌دار، در «یاسنایا- پولیانا» متولد شد. او مادرش را در ۲ سالگی و پدرش را در سن ۹ سالگی از دست داد و بعد از آن تحت سرپرستی عمه‌اش «تاتیانا» قرار گرفت. تولستوی در سال ۱۸۴۴ در رشته‌ی زبان‌های شرقی در دانشگاه ثبت نام کرد، اما بعد از ۳ سال، در تاریخ ۱۸۴۶ تغییر رشته داد و خود را به دانشکده‌ی حقوق منتقل کرد تا با کسب دانش وکالت به وضعیت نابسامان سیصد و پنجاه نفر کشاورز روزمزد، که بعد از مرگ پدر و مادرش به او انتقال یافته بودند، رسیدگی کند و با اصلاحات اراضی خود به شرایط سخت اجتماعی آنان پایان دهد. او پس از آن‌که تحصیلات خود را در مسکو گذراند، به ارتش پیوست و در نبردهای قفقاز و دفاع از «سباستوپول» شرکت کرد. نخستین آثار ادبی تولستوی مربوط به همین دوره هستند؛ «دوره‌های زندگی»، «کولاک برف»، «دو افسر سواره‌نظام» و «حکایت‌های سباستوپول». موفقیت این داستان‌ها باعث شد که او به حرفه نویسندگی بپردازد. مدت‌ها بعد او از مقام افسری کناره گرفت و سفری سراسری به اروپا را آغاز کرد. پس از بازگشت، در قلمروی پدری خویش «یاسنایا- پولیانا» با بر عهده گرفتن نقش یک امین صلح، مدرسه‌ای جهت فرزندان بی‌سواد دهقانان در منطقه تاسیس کرد. لئون تولستوی در ۲۳ دسامبر ۱۸۶۲ با «سوفی آندره ایونا» ازدواج کرد و برای این اتفاق این‌گونه نوشت: «من تا سی و چهار سالگی بی‌خبر از این‌که می‌توان هم‌زمان هم عشق ورزید و هم خوشبخت بود، زیسته بودم.» او در سال ۱۸۶۳ کتاب «قزاق‌ها» و سرانجام با امیدی فراوان «جنگ و صلح» را در سال ۱۸۶۵ به چاپ رساند. او به نوشتن ادامه داد و توانست کتاب‌های «مرگ ایوان ایلیچ»، «سونات کرویتسر»، «ارباب و بنده» و «رستاخیز» را بین سال‌های ۱۸۸۶ تا ۱۸۹۹ منتشر کند. تولستوی در ۷۷ سالگی به نماینده بی‌چون ‌و چرای جوانان روشنفکر روسیه بدل و سال به سال به شمار هوادارانش افزوده شد. هزاران ناشناس به زندگی او راه یافته و از او درخواست یاری کردند. از او می‌خواستند که عکس و یادگاری به آن‌ها بدهد و کلامی دلگرم‌کننده ادا کند. او در هشتادمین سال زندگی‌اش قصد سفر کرد و در راه به دلیل سرماخوردگی از پا افتاد. سرانجام در نوامبر ۱۹۱۰ به ابدیت پیوست. تولستوی در طول دوران حیات ادبی‌اش، ۱۱ رمان و رمان کوتاه، ‌۷ اثر فلسفی، ‌۳ نمایش‌نامه و بیش از ۲۵ داستان کوتاه نوشت. «ویرجینا وولف»، «جیمز جویس»، «ویلیام فاکنر» و «ولادیمیر ناباکوف» از نویسندگانی بودند که این نویسنده‌ بزرگ را مورد تمجید خود قرار دادند. تولستوی در روسیه به شدت محبوب است و سکه‌ی طلای یاد بودی نیز به احترام او ضرب شده است. او در زمان حیاتش شهرت و محبوبیتی جهانی داشت، ولی بی آلایش زندگی کرد. نام او در زبان انگلیسی معمولا بصورت «Leo Tolstoy» نوشته می‌شود.

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
134.۴۰ مگابایت
مدت زمان
۰۳:۰۹:۲۰
نویسندهلئو تولستوی
مترجمسروش حبیبی
راویشهاب ایلکا
ناشراستودیو نوار
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۰/۰۲/۰۸
قیمت ارزی
5.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۳۴.۴۰ مگابایت
۰۳:۰۹:۲۰

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.3
از 5
براساس رأی 20 مخاطب
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
5
60 ٪
4
20 ٪
3
10 ٪
2
10 ٪
1
0 ٪
14 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

هزاران درود به قلم جادویی تولستوی که از یک داستان ساده که کل ماجراشو در دو خط میشه خلاصه کرد چنین تابلوی شگفت‌انگیزی خلق کرده. یه تجربه نابه شنیدن این کتاب. نویسنده برای خلق شخصیتهاش انگار زندگی اونها رو زیسته، بخصوص زندگی ارباب رو که با این دقت در زوایای روحش نفوذ کرده. اونقدر در پردازش شخصیتها تواناست که حتی اسب هم در این داستان صاحب شخصیت مختص خودشه و از سایر اسبها متمایزه. توصیف اون شب کولاک هم حقیقتا خیره‌کننده‌ست؛ شبی که خواننده هم مثل کاراکترها کاملا حس می‌کنه که زمان انگار قراره تا ابدیت کش پیدا کنه. و البته باید آفرین گفت به راوی خوش‌صدا و ماهر که هم روایتش عالی بود هم صداسازیش برای شخصیتها. جلوه‌های صوتی مثل صدای برف و بوران و شیهه و صدای پای اسب و... هم جذابیت کار رو دوچندان کرده. دم تیم سازندگان این کتاب صوتی گرم که حق مطلب رو بخوبی ادا کردن

5

تولستوی کلا قلم بانمکی داره خیلی دوست داشتنی مینویسه. بنظرم مترجم هم گل کاشته بود. گویندگی هم عالی بود. لذت بردم از داستان. پایان هم جالب بود.

5

عالی بود ،چنان دقیق و با جزییات و توصیفات کاما بود که هنگام گوش دادن برای من مثل یه نقاشی بسیار ظریف و دقیق بود

5

داستان قشنگی بود. شاید توصیفات فضا زیاد بود و ممکنه برای برخی خسته کننده باشه ولی من دوست داشتم.

4

داستان خوبیه و میتونه عبرتی بشه برای اشخاصی که حریصانه مشغول مال اندوزی هستند

5

راوی کاملا خوب کار کرده است. داستان عالی است. توصیه می کنم حتما گوش کنید.

4

داستان خوبی بود با اجرای عالی، قطعا پیشنهاد میکنم کوتاه و سرگرم کننده

5

کوتاه، مفید و مختصر. شنیدن و خواندنش را به همه پیشنهاد میکنم

5

غیر قابل پیش بینی همراه با توصیفات عالی

5

انقد همه چیو با جزئیات گفته که ادم حس میکنه خودش اونجاس

نمایش 4 نقد دیگر
4.4
(22)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
٪30
60,000
42,000
تومان
٪40
ارباب و بنده
ارباب و بنده
لئو تولستوی

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
ارباب و بنده
لئو تولستوی
استودیو نوار
4.4
(22)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
٪30
60,000
42,000
تومان