ضربالمثلها که با فرهنگ ما پیوند خوردهاند بخش نسبتاً بزرگی از زبان به شمار میآیند. این فرهنگ شامل هزار ضربالمثل و اصطلاح با معادلهای آن در زبان انگلیسی است. سعی شدهاست که از رایجترین و متداولترین ضربالمثلها و اصطلاحات در فرهنگ دو زبان استفاده شود. از آنجا که ممکن است در مقابل یک اصطلاح از فارسی دو یا چند معادل انگلیسی موجود باشد و یا بالعکس در مقابل هر یک از اصطلاح یا ضربالمثل انگلیسی دو یا چند معادل فارسی وجود داشته باشد تنها به یک مورد در مقابل هر ضربالمثل در زبان مقابل اکتفا شده است. از لحاظ تطابق مفهومی و واژگانی باید گفت مَثلها در برخی موارد تطابق مفهومی و واژگانی کامل دارند امّا در برخی موارد تنها از تطابق مفهومی کامل و عدم تطابق واژگانی برخوردار هستند و در برخی موارد نیز عدم تطابق واژگانی و مفهومی مشاهده میشود و در مقابل هر یک از اصطلاحات و ضربالمثلها تنها میتوان به ترجمهای در زبان مقابل دستیافت و معادلی برای آن وجود ندارد. همچنین برخی از مثلها را از لحاظ معنایی میتوان در یک حوزه جای داد. به این معنی که ممکن است ضربالمثلها و اصطلاحاتی باشند که هم معنی هستند. مثلها و اصطلاحات رایج در میان هر قوم و ملّت از ارکان مهمّ زبان و ادب آن قوم و نموداری از ذوق و قریحه و صفات روحی و اخلاقی و همچنین افکار و تصوّرات و رسوم و عادات آن ملّت است. آنها در طی هزاران سال شکفته و نشر یافته و در هر کشور برحسب اختصاصات قومی و فرهنگی و آداب و سنن و مذهب و حتّی وضع جغرافیایی و سیاسی آن کشور ویژگیهای خاصی پیدا کردهاند. امروز در زبان رایج و معیار مردم کمتر استناد به ضربالمثلها وجود دارد. ضربالمثل در لغت به معنای "مثالزدن" است. مردم برای اینکه منظور خود را بهتر بفهمانند و یا جهت عدم بیان صریح گفته خود، در گفتار خود از ضربالمثل استفاده میکنند. مثلها به جنبههای مختلفی اشاره دارند. بعضی از آنها جنبه اخطار دارند که برای این مورد میتوان به ضربالمثل "چاه مکن بهرکسی اول خودت دوم کسی" اشاره کرد. برخی دیگر از مثلها و اصطلاحات جنبه پیشنهاد و توصیه دارند. برای مثال ضربالمثل "ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه هست" به این مورد اشاره دارد. عدّهای دیگر از ضربالمثلها جنبه سرزنش دارند. مانند: "جیک جیک مستانت بود، فکر زمستانت نبود." برخی دیگر اشاره به اوضاع و احوال نامطلوب دارد. از جمله " گل بود و به سبزه نیز آراسته شد." و " قوز بالا قوز". از این رو نمیتوان مثلها را جدا از قوانین اجتماعی به شمارآورد بلکه بسیاری از بایدها و نبایدهای رفتاری ما در این مثلها نهفته است که به نوعی روش زندگی را به ما میآموزند. اینگونه است که مثلها و حکم آیینه تمام نمای زندگی و حیات مادی و معنوی سازندگان آنهاست و تمامی آنها در حکم آموزش زندگی هستند به عبارتی یادآور وظیفه ما در اجتماع هستند.
* روش تنظیم و ضبط مثلها: در این فرهنگ مثلهای فارسی اصل قرار داده شدهاست و بنابراین تنظیم مثلها جهت دسترسی بهتر فارسی زبانان عزیز بر اساس مثلهای فارسی است که با رعایت نظم الفبایی ضبط شدهاست.
* توضیحات درباره مثلها: در این فرهنگ درباره معنی و مفهوم مثلهای فارسی و معادلهایشان توضیحی داده نشدهاست. در برخی موارد معنی و مفهومی مثلها واضح و آشکار است و در برخی موارد دیگر که ابهام در معنا و مفهوم وجود داشتهباشد معادلهای آن در هر یک از دو زبان میتواند کمک به تشخیص صحیح معنا و مفهوم اصطلاح یا ضربالمثل کند. از آن جا که خاستگاه و منشأ ضربالمثلها و اصطلاحات را میتوان در چهار دسته جای داد:
۱. بعضی از مثلها حاصل پندهای دانایان یا پیشوایان مذهبی یا تجربههای طولانی زندگی مردم بوده که اینگونه مثلها را معمولاً حکمت مینامند.
۲. بعضی از مثلها گفتار دانشمندان یا اشخاص نامدار تاریخی مانند انیشتن، گاندی، ناپلئون بناپارت، ویکتور هوگو، ابنسینا، ارسطو، دکتر حسابی، ملاصدرا یا مردم عادی بوده که در موقع خاص خیلی بجا و مناسب بوده و از بس به دیگران خوش آمده، مشهور شدهاند.
۳. بعضی از ضربالمثلها نتیجه داستانی نویسندگان و رمان نویسان است، خواه حقیقی یا افسانهای باشد. در حالی که مردم ممکن است از داستانهای اصلی آن بیخبر باشند.
۴. و بعضی از ضربالمثلها از اشعار معروف شعرای آن زبان مانند شکسپیر، توماس هاردی، بن جانسون یا در زبان فارسی از سعدی، حافظ، مولوی، فردوسی و... گرفته شدهاند که در اثر کثرت استعمال به صورت ضربالمثل درآمدهاند، ادای ریشهیابی مثلها توسط نگارنده ضروری تشخیص داده نشده است.
* مآخذ و منابع: تمامی مثلهای فارسی و معادلهای انگلیسیشان از منابع معتبر و موثق- چه قدیم و چه جدید- استخراج شدهاست.
فهرست کامل این منابع در پایان جهت استفاده خوانندگان عزیز آمدهاست.
نجمه رحیمی