در دور دستها، وسط دریای کریستال، یک جزیرهی کوچولوی فوقالعاده به اسم سرندیپیتی وجود داشت.
روی بلندترین نقاطِ کوههای این جزیرهی جادویی، در گوشهی دنجی از جنگل، موجوداتِ کوچولویی به اسم چشم درشتهای پشمالو زندگی میکردن.
چشم درشتهای پشمالو موجوداتِ چاقالوی کوچولویی بودن که از سر تا پاشون با خز و موهای کرکی پوشیده شده بود و بزرگترین چشمهایی که تا حالا دیدین رو هم داشتن.
اونها به چشمهای بزرگشون برای دیدن همهی چیزهایی که توی جزیرهی سرندیپیتی وجود داشت نیاز داشتن، چون چشم درشتهای پشمالو دوست داشتن همه چیز رو تماشا کنن و ا ونجا چیزهای زیادی برای دیدن وجود داشت!