این کتاب شامل: داستانهای کوتاه فارسی میباشد.پرده را از پنجره کنار زد و دو لت پنجره را باز کرد. نسیم خنک صبحگاهی صورتش را نوازش کرد. بوی گلهای یاسِ پشت پنجره حالش را خوب کرد. دو تا از یاسها را کند و لای موهایش گذاشت. خودش را در آینه نگاه کرد. رژش را درآورد و لبهایش را قرمز کرد و آن را مکید. کمی هم گونههایش را با دستش قرمز کرد. صورتش را چند بار راست و چپ کرد و سهرخش را دید. چشمک ریزی به خودش در آینه زد و بعد خندید. دندانهای سفید و ردیفش درخشید. از قیافه خودش خوشش آمد. واقعاً هم ملیح بود و طراوت و جوانی از صورتش میبارید. لباس سفید و چیندارش و کفشهای سفید و راحتیاش با یاسهای سفید لای موهایش هماهنگی خوشایندی ایجاد کرده بود. جستوخیزکنان، در حالی که زیر لب آهنگی زمزمه میکرد، در اتاق را باز کرد.
ـ سلام، جوان خوشتیپ.
پیرمرد، بدون اینکه از جایش تکان بخورد، فقط صورتش را به سوی او برگرداند.
ـ وای، نمیدانی چه روز خوبی است، هوا چقدر عالی است. امسال بهار میخواهد تابستان را از رو ببرد و تابستان هوا آنقدر لطیف عجیب است، خوب است که بهار نمیرود.
پیرمرد، همانطور که روی تختش دراز کشیده بود و ملافه تا گردنش بالا آمده بود، با چشمانی بیفروغ فقط او را مینگریست.
ـ پا شو، پا شو. تنبلی بس است.
دستش را آرام از زیر بدن پیرمرد رد کرد و او را از تخت بالا آورد و تا نیمه نشاندش. دو بالش بزرگ پشتش گذاشت.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1,000.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 339 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۱۸:۰۰ |
نویسنده | شهریار نظری |
ناشر | انتشارات علمی و فرهنگی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۲/۰۱ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
عالی